دانشمندان، ساختمان اتم را به ساختمان منظومه شمسى و حركت الكترون ها را به حركت دورانى سيارات تشبيه كرده اند، با اين تفاوت كه اگر تعجب نكنيد، سرعت حركت سيارات اتمى به مراتب از سرعت حركت سيارات منظومه شمسى بيشتر است و چنانچه خواهيم ديد، در اتم ها، تعداد ذرات هسته و الكترون ها، فاصله آنها و سرانجام مدارهايشان فرق مى كند.13
ابعاد اتم ها
پروتون كه يكى از اجزاى هسته اى اتم است به اندازه اى كوچك است كه هر گاه يك تريليون (000,000,000,000,1) تا ده تريليون (000,000,000,000,10) از آنها كنار هم چيده شوند، تازه طول اين صف عجيب، فقط يك سانتيمتر خواهد بود.14
براى اين كه بهتر به اهميت اين حساب عجيب پى ببريم، فرض مى كنيم كه كسى بخواهد پروتون هاى يك سانتيمتر را شماره كند و باز فرض مى كنيم كه اين شخص به اندازه اى زبردست و چابك است كه در هر ثانيه 100 اتم را شماره مى كند، ميدانيد براى شماره كردن، چه مدتى زمان لازم دارد؟
شايد باور نكنيد، ولى مدت 300 تا3000 سال (به اختلاف اتم ها) زمان نياز دارد تا تمام پروتون هاى يك سانتيمتر را بشمرد!
 



[102]
يك فضاى خالى هولناك در درون اتم!
حجم يك اتم، بيش از ده هزار برابر حجم هسته آن مى باشد ولى تمام اين حجم، پُر نيست و فاصله ميان الكترون ها و هسته كه نسبت به حجم هسته بسيار وسيع مى باشد كاملا خالى است.
براى تصوير روشن تر از اين فضاى عجيب كافى است بدانيم كه اگر قطر يك اتم را 1000 متر فرض كنيم، تنها يك متر آن به وسيله هسته و پروتون اشغال شده و الكترون ها در فاصله هزار مترى به دور هسته گردش مى كنند و بقيه را يك فضاى خالى تشكيل مى دهد!
قسمت اشغال شده اتم ها نسبت به فضاى خالى آنها به قدرى ناچيز است كه درست مانند جِرم كره خورشيد است در مقابل فضاى وسيع ميان آن و دورترين سيارات. روى اين حساب، روشن است كه قسمت مهم حجم اتم، خلأ بوده و ماده اصلى بسيار كوچك است!
«ژوليو» - دانشمند معروف- مى گويد: اگر فضاى خالى ميان اتم هاى بدن يك انسان را از بين ببريم و تمام اجزاى اتم هاى آن را به وسيله اى (مثلا فشار فوق العاده) به هم بچسبانيم، بدن انسان به قدرى كوچك مى شود كه به سختى مى توان آن را مشاهده كرد!
و عجيب تر آنكه اين جسم بسيار كوچك، وزن اوليه خود را (مثلا اگر 70 كيلوگرم بوده) از دست نخواهد داد.15
سرعت فوق العاده الكترون ها!
الكترون ها كه ذراتى سبك وزن و داراى بار منفى هستند، در فاصله هاى معينى گِرد هسته مركزى اتم، با سرعت سرسام آورى حركت مى كنند.
 



[103]
سرعت حركت الكترون در اتم هيدروژن كه ساده ترين اتم هاست و داراى يك الكترون مى باشد 3000 كيلومتر در ثانيه است! و در اتم اورانيوم،16 كه الكترون هاى متعددى دارد، سرعت حركت آنها به 164,201 كيلومتر در ثانيه مى رسد!!17
اكنون فكر كنيد در اين ميدان بسيار كوچك كه موجودى با اين سرعت عجيب گردش مى كند چه وضعى به خود گرفته و بايد در يك ثانيه چند مرتبه به دور مركز خود بگردد و چه مسافتى را بپيمايد؟!
با توجه به اين بيان، قبول خواهيد كرد كه سيارات منظومه شمسى هم با آن عظمت و سرعتى كه دارند، هرگز قابل مقايسه با اين الكترون هاى كوچك و ناچيز نيستند!
تفاوت اتم ها
پيش از اين گمان مى گردند كه ساختمان تمام اجسام از عناصر اربعه (آب، باد، خاك و آتش) ساخته شده و اين چهار عنصر (يعنى سازنده جهان مادى) بسيط بوده و قابل تجزيه نيستند.
ولى در اثر تحقيقات و آزمايشات علمى معلوم شد كه نه تنها عناصر، منحصر به چهار نيست بلكه اين چهار عنصر، اساساً قابل تجزيه بوده و خود از عناصر بسيط ديگرى پديد آمده اند.
از اين عناصر، تا كنون تعداد 104 عنصر كشف شده كه از نظر تعداد ذّرات هسته اى و الكترون ها با هم تفاوت دارند و همين اختلاف است كه باعث تنوع اتم ها شده است. به اين معنى كه علت اختلاف اجسام گوناگون از نظر خواص فيزيكى و شيميايى، تنها در كم و زياد بودن تعداد الكترون ها و پروتون ها مى باشد.
 



[104]
ساده ترين اتم ها، اتم هيدروژن است كه فقط داراى يك الكترون و يك پروتون است. اتم اورانيوم داراى 136 تا 147 نوترون و پروتون و همچنين 92 الكترون - ديوانه وار - مى باشد كه در مدارهاى گوناگون به دور هسته مركزى در گردشند و بعد از اورانيوم نيز عناصر ديگرى كشف شده كه داراى الكترون هاى بيشترى هستند.
درس هاى توحيدى اتم ها
مطالعه در عالم بى نهايت كوچك اتم ها، درس هايى به ما مى آموزد كه ما را به خداوند بى نهايت بزرگ، راهنمايى كرده و به عظمت، قدرت و علم بى پايان او آشنا مى سازد. اين مطالعه در عين اين كه نشاط آور و شگفت انگيز است، موجى از ابّهت و حيرت، در دل برمى انگيزد و انسان را بى اختيار در پيشگاه آفريننده اين دستگاه عجيب، به خضوع وا مى دارد.
در اينجا چهار قسمت را كه پيش از همه جلب توجه مى كند و هر كدام نمونه آشكارى از علم و قدرت آفريننده اتم مى باشد مورد مطالعه قرار مى دهيم
1. نظم اتم ها
بيش از يكصد عنصرى كه تا كنون كشف شده، همه داراى يك قاعده منظم و ترتيب مخصوصى مى باشند. تعداد الكترون هاى آنها به ترتيب از يك شروع مى شوند و به تدريج روى نقشه منظم و واحدى زياد مى گردند; به طورى كه توانسته اند تمام آنها را دسته بندى كرده و در جدول معروفى (به نام جدول مندليف) تنظيم كنند.



[105]
2. تعادل نيروى جاذبه و دافعه
دو بارِ الكتريسيته ناهمگون، همواره يكديگر را جذب مى كنند. يعنى اگر يك جسم كه حامل الكتريسيته مثبت است به ديگرى كه داراى الكتريسيته منفى است، نزديك شود; آن دو جسم به سوى يكديگر حركت كرده و همديگر را در آغوش مى فشارند و جرقه اى كه بايد نام آن را برق عشق گذارد توليد مى شود.
روى اين حساب، الكترون ها كه داراى بار منفى و پروتون ها كه حامل بار مثبت هستند بايد خيلى سريع يكديگر را جذب كنند و اين گردش هاى پر هيجان، جاى خود را در دل اتم ها به سكون و آرامش مرگبارى بدهند;
بديهى است كه اگر چنين مى شد، جهان وضع ديگرى به خود مى گرفت.
ولى هرگز چنين حادثه اى در جهان اتفاق نيفتاده و نخواهد افتاد و اين، روى يك حساب كلّى دقيق و پايدارى مى باشد كه اين تعادل عجيب و نظم شگفت انگيز را در درون اتم به وجود آورده است.
رمز اين مطلب در اين است كه يك نظم و حساب معينى در داخل اتم حكومت مى كند كه نگهدار و پديدآورنده اين تعادل است، يعنى يك نيروى ديگرى كه در اثر گردش دَوَرانى الكترون ها به دور هسته توليد مى شود و آن را نيروى «گريز از مركز» مى نامند، نيروى جاذبه هسته مركزى را تعديل مى بخشد.
نيروى گريز از مركز كه در اثر حركت دورانى به وجود مى آيد و قدرت آن متناسب با سرعت حركت مى باشد، همواره جسم متحرك را از هسته مزبور به عقب مى راند و از طرفى هم هسته مركزى با نيروى
 



[106]
جاذبه كه در اثر نزديكى دو بارِ الكتريكى توليد شده، الكترون ها را به شدت به طرف خود مى كشاند.
اكنون فكر كنيد كه بايد براى حفظ موجوديت اتم، سرعت حركت الكترون ها به اندازه اى باشد كه نيروى دافعه متولد شده از آن، درست به اندازه نيروى جاذبه و جوابگوى آن بوده باشد و اگر كوچك ترين تجاوزى از اين اندازه و قانون معين، رخ دهد، دستگاه اتم از كار خواهد افتاد.
يعنى اگر كمى نيروى گريز از مركز، زيادتر شود، الكترون ها به زودى فرار كرده و اتم تجزيه مى شود و اگر اين تعادل به نفع نيروى جاذبه به هم بخورد، اجزاى اتم به زودى به هم نزديك شده و از كار خواهند افتاد و به اين ترتيب دستگاه اتم از بين خواهد رفت.
حال بينديشيد كه تنظيم اين حساب دقيق، در آن محيط فوق العاده كوچك، چه كار مشكلى است!
3. نظم بى مانند مدارهاى اتم!
جالب توجه اين است كه اتم هايى كه داراى الكترون هاى متعدد مى باشند همه در يك مدار، دور هسته مركزى، گردش نمى كنند.
اتم هايى كه داراى يك يا دو عدد الكترون هستند تنها داراى يك مدار مى باشند و اگر تعداد الكترون هاى اتم از دو عدد تجاوز كرد، الكترون سومى و چهارمى تا دهمى در مدار ديگرى به فاصله مخصوصى گردش خواهند نمود و به همين ترتيب هر مدارى گنجايش تعداد معينى الكترون را داشته و در صورت افزايش الكترون ها، مدارها نيز افزايش مى يابند.
 



[107]
اكنون فكر كنيد كه آيا ترسيم اين مدارهاى منظم و دايره هاى تو در تو، در محيطى بسيار كوچك كه به هيچ وجه نمى توان آن را مشاهده كرد. جز از مهندسى كه علم و قدرت او حد و مرزى را نمى شناسد، ممكن است؟!
آيا اين وضع مى تواند معلول طبيعت بى فكر و فاقد هدف باشد؟!
حال فكر كنيد كه اگر اين ديو ديوانه به زودى مى توانست زنجير خود را پاره كرده و اتم را منفجر سازد، چه قدر زندگى در اين جهان خطرناك و مشكل بود!!
نمونه اى از قدرت اتم
متأسفانه اين نيروى عظيم اتمى- كه منافع زيادى براى بشر در بر دارد- مورد سوء استفاده بشر بى خبر از آفريدگار اتم قرار گرفته و جاه طلبانه آن را در راههاى نامشروع و خطرناكى صرف كرده و مى كند.
يك نمونه از نيروى اتم، همان قدرت عجيب بمب هاى آتش زاى اتمى است كه از انفجار اتم و آزاد كردن انرژى آن توليد مى گردد.
نخستين آزمايشى كه براى انفجار بمب اتمى به عمل آمد در سال 1945 در صحراى بى آب و علف «نيومكزيكو» بود كه غوغاى عجيبى به راه انداخت.
دانشمندان يك بمب كوچك اتمى را با وسايل مخصوصى در بالاى برج سنگين فولادى نصب كرده و از فاصله دور آن را منفجر كردند.
در اثر انفجار، برق و صداى عظيمى برخاست و ابرى به ارتفاع 12 كيلومتر به شكل قارچ از آن متصاعد گرديد.
شدت انفجار به قدرى بود كه وقتى دانشمندان، محل آزمايش را
 



[108]
پس از انفجار بررسى نمودند مشاهده كردند كه برج فولادين ذوب شده و در اثر حرارت فوق العاده، تبخير و به كلى از بين رفته است!
آمريكايى ها در همين سال، دو بمب اتمى كوچك را در جنگ با ژاپن استفاده كردند. يكى از آن دو بمب را بر روى شهر «هيروشيما» منفجر كرده و بمب دوم را سه روز بعد به شهر «ناكازاكى» پرتاب نمودند.(1)شهر بزرگ هيروشيما در اثر بمب اوّلى ويران و منهدم گرديد. طبق آمار شهردارى، مجموع كشته شدگان (نظامى و غير نظامى) به 270 هزار نفر رسيد!!(2)
چند دقيقه پس از سقوط بمب، منظره شهر به كلى عوض شد و به صورت ويرانه اى درآمد كه از زير آوارهاى وحشتناك آن، ناله هاى جانخراش به گوش مى رسيد. قطعات متلاشى شده مردان، زنان و حتى كودكان بى گناه، در هر طرف به چشم مى خورد، عده اى كه از اين واقعه جان سالم به در برده بودند، بدن ها و صورت هايشان زخم هاى هولناكى برداشت و جمعى هم حالتى شبيه به جنون پيدا كردند. در شهر دومى هم كه 220 هزار نفر جمعيت داشت، طبق آمار به دست آمده، مجموع كشته شدگان و مجروحين، بالغ بر 138 هزار نفر بود!!(3)وعده زيادى هم به امراض مختلفى كه از انفجار اتمى توليد مى گردد-


--------------------------------------------------------------------------------
1- در بُمبى كه به شهر «هيروشيما» انداخته شد، اتم هاى اورانيوم (شماره اتمى 92، وزن اتمى 238) و در بُمب پرتاب شده به شهر «ناكازاكى»، اتم هاى پلوتونيوم (شماره اتمى 94، وزن اتمى 239) به كار رفته بود.
2- به نقل از كتاب: «اتم، نيروى نابود كننده و سازنده».
3- به نقل از كتاب: «اتم، نيروى نابود كننده و سازنده».

 



[109]
مبتلا شدند. آرى اين بود اولين بهره بردارى انسان متمدن از اين نيروى شگرف طبيعى!
سرانجام ژاپنى ها هم پس از 5 روز، در مقابل آمريكايى ها تسليم بدون شرط شدند، ولى امروزه خدا مى داند كه دولت هاى زورمند عصر حاضر چه سلاح هاى مخرّب اتمى در انبارهاى خود در اختيار دارند؟!19 عجيب اين است كه با وجود اين وضع وحشتناك و تسليحات روزافزون، همه از استفاده مُسالمت آميز نيروى اتم، دم مى زنند و همواره شعارهاى مبتذلى را (مانند: اتم در خدمت صلح) تكرار مى كنند! در صورتى كه همه مى دانيم كه با اين مسابقه وحشتناك تسليحات اتمى، تحقق اين آرمان انسانى، جز خواب و خيالى بيش نيست.

* * * بدون شك، مطالعه اين نكات، ما را به يك منبع عظيم قدرت و علم - كه به وجود آورنده است - راهنمايى مى كند.
آيا به راستى ممكن است اين همه دقائق و اسرار نظامى را- كه در وجود يك موجود بى نهايت كوچكى به كار رفته است- معلول علل و عواملى دانست كه حتى به اندازه يك كودك 2 ساله هم از عقل و شعور بهره ندارد؟!
آرى كسانى كه در راه استفاده از اين نيروها و منابع حياتى، انحراف پيدا مى كنند، بعيد نيست كه در راه مطالعه اسرار توحيدى- كه در پيشانى اين موجودات نقش بسته است - راه انحراف را بپيمايند و از آن بى خبر بمانند!

 



[110]
توضيحات و پاورقى ها
1. در ميان حيوانات ريز، مورچگان داراى تشكيلات اجتماعى عجيبى هستند كه بى شك مطالعه طرز زندگى اجتماعى آنها، انسان را در حيرت عميقى فرو مى برد، همچنين زنبورهاى عسل وحشى گرچه در نظم و روش زندگى به پاى زنبورهاى عسل اهلى نمى رسند ولى در عين حال از نظم و قانون و هوش خاصّى بهره مند مى باشند.(1)
2. معنى حيات و حقيقت زندگى از جمله معمّاهايى است كه هنوز علم و دانش بشرى به كشف اسرار آن نايل نگشته است. «كلود برنارد» - دانشمند فيزيولژيست فرانسوى - مى گويد: «زندگى قابل تعريف نيست، بلكه آن را از علايم و آثار مى توانيم بشناسيم، يعنى موجود زنده را از موجود غير زنده تميز بدهيم.»
از جمله آثار و مشخصات موجود زنده، مى توان از حركت، تنفس، تبادل ماده و انرژى، توليد مثل، عمل و


--------------------------------------------------------------------------------
1-مترلينگ، موريس; مورچگان، زنبورعسل.

عكس العمل در مقابل عوامل خارجى، ماده سازى، نموّ و تكامل، پيچيدگى ساختمان، افسردگى، پيرى و... را نام برد.
3. نكته قابل توجه اين است كه در جانداران تخم گذار و بچّه زا، توليد مثل از آميزش دو ياخته نر به نام «اسپرماتوزوئيد» و ماده اى به نام «اوول» به عمل مى آيد و تخمى كه از آميزش اين دو ياخته جنسى به وجود مى آيد، پس از تقسيمات متوالى در طى مراحل متعددى تبديل به جانورى از نوع جانور توليد كننده تخم مى گردد، در واقع اين تكامل در حيوانات دسته اوّل در خارج از بدن جانور به عمل مى آيد و اما در حيوانات دسته دوم در داخل تخمدان انجام مى گيرد.
 
 



[111]
از آن جالبتر اين كه پاره اى ازجانوران (مانند: زالو و نرم تنان) هر دو دستگاه تناسلى را دارند و مى توانند به تنهايى ياخته نر و ماده را توليد كنند! و در بعضى ديگر كه بيشتر، از دسته حشرات هستند، تخمك هايى به وجود مى آيد كه بدون عمل لقاح، به نموّ خود ادامه داده و جانورى مثل خودِ جانور توليد كننده مى گردند; اما در حيواناتى كه به اصطلاح، دو جنسى هستند و يكى از آنها توليد ياخته نر و ديگرى ياخته ماده توليد مى كند، همواره توليد مثل از راه عمل لقاح و جفت گيرى انجام مى گيرد كه از آن تخم به وجود آمده و تخم پس از طى مراحلى، به صورت جانور ماده يا نر در مى آيد. انشاءا... شرح بيشتر اين موضوع درباره توليد مثل انسان، بيان خواهد شد.
4. طنطاوى، تفسير مفصلى به نام جواهر القرآن، در چندين جلد نوشته است. وى در مقدمه آن مى نويسد كه بيشتر منظورش، تشريح شگفتى هاى جهان هستى است، به همين جهت، قسمت قابل توجهى از علوم طبيعى جديد را در آن درج كرده و نكات آيات الهى را با آن تفسير نموده است.
بديهى است با توجه به تكامل عجيبى كه علوم طبيعى در اين مدت صد سال اخير به خود ديده، پاره اى از
نوشته هاى وى جنبه ابتدايى و قديمى بودن به خود گرفته و اهميت خود را تا حدودى از دست داده است.
5. موريس مترلينگ در كتاب معروف خود به نام زنبور عسل مى نويسد: «زنبوران عسل علاوه بر چشم هايى كه هر يك داراى شش و يا هفت هزار سطح مى باشند، داراى سه چشم ديگر بر روى پيشانى هستند كه هر يك دايره بزرگى است و ما از طرز انعكاس اشيا در آنها بدون اطلاع مى باشيم!»
6. عالم نباتات نيز يكى ديگر از گوشه هاى پر از اسرار جهان آفرينش است كه مخصوصاً مطالعه آن از نظر توحيدى بسيار جالب و نشاط انگيز مى باشد، ولى متأسفانه وضع محدودكتاب، اجازه بررسى و تشريح شگفتى هاى آن را ـ هر چند به طور مختصر هم كه باشند ـ به ما نمى دهد; به همين جهت، تنها به ذكر چند نكته، آن هم فهرست وار، اكتفا مى كنيم.
در عالم نباتات نيز مانند عالم حيوانات، يك سلسله قوانين كلى وجود دارد كه همه گياهان از آنها برخوردار بوده و در ساختمان آنها به طور دقيق به كار رفته است. كَربُن گيرى، تنفس، مبادله آب، جذب مواد غذائى و تغذيه، ذخيره قسمتى از مواد غذائى، ترشّح مواد زايد، توليد
 



[112]
مثل و تشكيل ميوه از جمله مسائلى است كه در گياهان به وسيله دستگاه ها و وسايل متعدد، با نظم و دقت اسرارآميزى انجام مى گردد.
7. در صورتى كه طبق مدارك صحيح دينى ما - كه صدها سال پيش از تولد پاستور در دسترس عموم بوده است - پيشوايان بزرگ دينى ما مردم را از وجود حيوانات ذرّه بينى باخبر ساخته اند. «كُلِينى»، دانشمند معروف شيعه در كتاب معروف خود كافى اين روايت را نقل مى كند كه:
امام هشتم (عليه السلام) به يكى از ياران خود به نام; «فتح بن يزيد جرجانى» فرموده اند:
«اين كه مشاهده مى كنى كه به خدا لطيف مى گوييم براى اين است كه خدا به مخلوقات دقيق، علم دارد. آيا نمى بينى آثار آفرينش را در گياهان كوچك و غير كوچك و حيوانات ريز مانند پشه و كوچك تر از پشه و كوچك تر از آنها؟ آن حيواناتى كه هرگز چشم، آنها را نمى بيند؟! و از نهايت كوچكى، نر و ماده و نوزاد و بزرگ آنها از هم تميز داده نمى شود؟!... اين حيوانات در ميان امواج درياها، پوست درختان و در بيابانها زندگى مى كنند...»،
قابل توجه اين كه ضمن اين خبر، موضوع نر و ماده بودن حيوانات ذرّه
بينى ديده مى شود كه نكته جالب ديگرى را در بر دارد. ابتدا از اين نظر كه در اينگونه حيوانات كه توليد مثل از راه تقسيم انجام مى گيرد، اطلاق نر و ماده به اين حيوانات- چنانكه در اين حديث آمده- مبهم به نظر مى رسد، ولى امروز بر اثر تحقيقات و آزمايش هاى زيادى معلوم شده است كه حيوانات ذره بينى نيز داراى دو دسته ممتاز بوده و گروهى از آنها توليدمثل نداشته و قابل تقسيم نيستند و فقط گروهى از آنها هستند كه ماده بوده و از راه تقسيم شدن توليد مثل مى كنند!
08 البته اين حساب تقريبى است و اگر ما به دقت محاسبه كنيم، تعداد باكترى هاى حاصله در مدت 24 ساعت به 250 تريليون 000,000,000,000,250 مى رسد، زيرا به حساب تصاعدى در مدت 5 ساعت اول 1000 عدد توليد شده و در عرض 5 ساعت دوم، اين عدد به يك ميليون (000,000,1) و پس از 5 ساعت سوم به يك ميليارد 000,000,000,1 و با گذشت 5 ساعت چهارم به يك تريليون (000,000,000,000,1) تبديل مى گردند و سرانجام بعد از 4 ساعت باقى مانده - كه 24 ساعت مى شود-
 



[113]
تعداد باكترى هاى متولد شده در حدود 250 تريليون خواهد شد!
9. توضيح آنكه اگر ما هر باكترى را10001 ميليمتر (يك ميكرون) فرض كنيم، هزار عدد از آنها به اندازه يك ميليمتر خواهد بود.
بنابراين، يك ميليمتر مكعب، گنجايش يك ميليارد از آنها را خواهد داشت. و با ملاحظه اين كه هر سانتيمتر مكعب، 1000 ميلميتر مكعب مى باشد، حجم معادل با يك سانتيمتر مكعب از باكترى ها به تعداد يك تريليون باكترى مى رسد و سرانجام 100 سانتيمتر مكعب
(1 متر مكعب) حجم باكترى هاى آن يك كُنتيليون
(000,000,000,000,000,000,1) مى شود؟!
10. اينگونه اعمال اسرارآميز - كه تنها مخصوص باكترى ها هم نيست - از جمله اسرار دستگاه عظيم آفرينش است كه تعداد بسيارى از جانداران براى يك هدف معينى كار و كوشش كنند، در حالى كه خود از سرانجام كار خويش بى اطلاع بوده و سود آن مستقيماً نصيب ديگران مى گردد. زنبورهاى عسل زحمت مى كشند و كوشش عجيبى به خرج مى دهند. سرانجام كندويى مى سازند و 60 هزار
خانه در آن درست مى كنند.
پس از آنكه تمام خانه هاى مزبور را از عسل (دسترنج خود) پر كردند، آن را به حال خود گذاشته و به طور دسته جمعى آن را ترك مى كنند! يك درخت از فصل بهار شروع به فعاليت مى كند، ساقه و برگ مى دهد، گل مى كند و پس از طى مراحلى نتيجه كار خود را به صورت ميوه تقديم مى نمايد; آنگاه به خواب عميق زمستانى فرو مى رود تا اين كه دوباره با رسيدن فصل بهار، فعاليت را از نو آغاز كند.
خلاصه با مطالعه صدها مورد مشابه مى توان چنين نتيجه گرفت كه هر موجودى وظيفه معينى داشته و براى كار مخصوصى آفريده شده است كه آن وظيفه و كار، هدف و محور فعاليت هاى زندگى آن موجود مى باشد; حتى انساها هم، چنين است، زيرا مطالعه در زندگى و نيروهاى نهادى او نشان مى دهد كه وظيفه مخصوصى به عهده اين جانداران با عقل گذاشته شده و در زندگى، هدف معينى را تعقيب مى كنند كه بايد تمام نيروهاى وى در آن راه صرف گردد، ولى آيا پس از آنكه انسان به آن هدف رسيد و گوهر وجودى خود را تكميل نمود، فرجام
 



[114]
كارش چه سان خواهد بود و چه آثار و نتايجى به بار خواهد آورد؟
اينجاست كه دين به ما پاسخ مى گويد و اين مشكل فلسفى را حل كرده و پرده از اين مطلب بر مى دارد. اين خود، يكى ديگر از راه هايى است كه مطالعه در آن، سرانجام انسان را به توحيد و خداشناسى رهبرى مى نمايد.(دقت كنيد.)
11. يكى از شگفت انگيزترين نشانه هاى حياتى و ويروس ها، موضوع توليد مثل آنهاست كه به مراتب از توليد مثل باكترى ها سريع تر و حيرت آورتر است. ويروس ها در عرض يك دقيقه و نيم، كمال رشد خود را پيموده و براى توليدمثل آماده مى گردند. (20 بار سريعتر از باكترى ها) حال در مدت 24 ساعت، چه غوغا و صحنه وحشتزايى به وجود خواهند آورد؟!
تذكر اين نكته هم خالى از لطف نيست كه ويروس ها هم به نوبه خود مريض مى شوند و عامل بيمارى آنها ذرات بسيار ريزى به نام «باكتريوفاژ» مى باشد كه باعث نابودى ويروس ها مى گردند!!
12. مثلا: از جمله دلايلى كه بر نظريه خود مى آورند اين بود كه: نقطه، وجود دارد، در اين صورت اگر
نقطه جوهر باشد، مطلوب، ثابت است و اگر عرض باشد، احتياج به محل و معروض دارد; و محل آن يا قابل قسمت است و يا قابل قسمت نيست. اگر قابل قسمت باشد، لازم است به تبعيت آن، نقطه نيز قابل قسمت گردد، در صورتى كه اين خلاف فرض است. پس محل نقطه - كه همان - جزء لايتجزى است - غير قابل تقسيم مى باشد! و يا اين كه مى گفتند: حركت وجود دارد و قابل تقسيم نيست، و گر نه بايد يك جزء آن مقدم بر جزء ديگر باشد كه آن هم صحيح نيست. بنابراين مسافت هم كه حركت بر آن منطبق مى شود بايد قابل تقسيم نباشد.(1)
13. ولى نبايد از نظر دور داشت كه در عين حال، ميان جرم اتمى و تعداد پروتون ها و الكترون هاى اتم ها، يك تناسب و حساب دقيقى برقرار مى باشد كه اگر آن را به صورت فرمول رياضى درآوريم، چنين مى شود:
تعداد الكترون ها= تعداد پروتونها
14. قطر هر اتم در حدود;
000,000,101 ميليمتر است و قطر ذرات و اجزا تشكيل دهنده اتم، برابر


--------------------------------------------------------------------------------
1-نقل از: شوارق ;ج 2.